مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!

ساخت وبلاگ
همه عالم پر است از اشارت ها که اگر فهم کنیم به بشارت ها خواهیم رسید. آنان که به غفلت چشم می گردانند و بی فهم نشانه ها گم می شوند را نمی توان در شمار بهرمندان بشارت ها یافت. همه چیز حساب و کتاب دارد. ب قول استاد صفائی حائری(ره)،" ما هنگامى كه به مرگ، به بن ‏بست، به نقص در اموال و انفس مى رسيم، رنج می ‏بريم و اگر نشكنيم، صبورى مى كنيم، اما بهره بر نمی داريم و نمی ‏آموزيم. ما از شكستن ليوان محبوب غصه مى خوريم كه شكست و درس نمى گيريم كه شكستنى بود، نمی ‏شد بر آن تكيه كرد و به آن دل بست." دل می بندیم و چون می شکند، می شکنیم و نمی توانیم دلبستگی هامان به همان خرده شکسته ها را هم مدیریت کنیم حال آنکه باید با فهم ظرافت ها گره دل را از شکستنی ها باز کنیم. دیده را از محدودها بگیریم که خداوند انسان را نامحدود آفریده است. تکیه او به شکستنی ها او را محدود و افتادنی می کند. زیبا می گفت استاد که،" تو با شناخت ارزش خودت و با مقايسه محرّك‏ ها و مؤثرهايى كه تو را هميشه راه می ‏اندازند و شاد و يا رنجور مى ‏كنند، با قدر و ارزش خودت، در برابر كشش ‏ها و حالت‏ هاى طبيعى خودت مى ‏ايستى و حساب مى كنى، كه چرا خودت را براى اين هايى كه براى تو بوده ‏اند، فدا كرده ‏اى. و چرا از صبح تا شام، به خاطر آدم‏ هايى مثل خودت و يا دنيايى پايين ‏تر از خودت، دويده ‏اى. انسان با مقايسه محرّك ‏ها با خودش، از بند آن‏ها آزاد مى ‏شود و بت هايش را مى ‏شكند." این البته محصول تفکر است. همان که یک ساعتش را برابر و حتی برتر از 70 سال عبادت شمرده اند. دلیلش هم روشن است. گاهی عبادت خود حجاب می شود، محافظ می شود برای غرور فرعونی ما. دور می کند عابد را از عبودیت. نتیجه اش هم معلوم است. نمونه اعلای آن را در ابلیس می بینیم وقتی عبا مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 18:22

انقلابی ها. کسانی را می شود ذیل این عنوان تعریف کرد که رفتاری با عیار بالا به معیار انقلاب داشته باشند. آنان جوانمردند. به جای این که به "مچ" دیگران نظر داشته باشند به گرمی دست خویش، دست شان را می گیرند و از زمهریر زمستان نجات می دهند. آنان را عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارند، هواداران کویش را چو جانِ خویشتن دارند. همین نگاه است که آنان را متمایز می کند از کسانی که اگر هزار ادعای انقلابیگری هم داشته باشند، نمره کارنامه شان از صفر بالاتر نمی رود. آنان خوب می دانند که قول و قرار گذاشتن و خلف‌وعده‌کردن از آن منکرهایی است که در قاموس انقلابی جایی ندارد. هیچ عقل سلیمی نیز آن را نمی‌پذیرد. بنابراین نه تنها به عهد فردی خود پایبند اند که به عهد معرفتی انقلاب با مردم هم التزام عملی دارند. طبیعت خویش را چنان تربیت می کنند که زندگی شان تجسم حدیث باشد. وقتی از مولای خود علی علیه السلام خوانده اند«از فتوت و مردانگی به‌دور است کسی که پیمان با دوستان خود را رعایت نکند و با دشمنانش انصاف نداشته‌باشد.» نمی توانند از عهد دست بشویند و چشم بر انصاف ببندند. یاد انقلابیون نمی رود آن شعار محوری که با همه اعتقاد فریاد می شد" برقرار می کنیم حکومت علی را / سرنگون می کنیم رژیم پهلوی را" این شعار راهبردی هم به نوعی "عهد " و پیمان است میان انقلابیون و مردمی که با این باور پای کار آمدند. عهدی که حتما باید بدان "صادقانه" وفا کرد. بر این قید صادقانه تاکید داریم چون در مکتب عصمت و کلام امیر الموئمین(ع) خوانده ایم که همواره دروغگویی را نکوهش کرده و راستگویی و صداقت را ملاک و مایه فتوت و زینت انسان دانسته‌اند. حتی خواسته شده است که در سنجش میزان جوانمردی افراد هم با سنجه صداقت و راستگویی با افراد مو مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 79 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 18:22

این همه گرانی چرا؟ این زلزله تورم چیست که اساس زندگی را از ریشه در هم می پیچد؟ حواس تان به اوضاع هست؟ پراید را حواس تان هست؟ خانه را حواس تان هست؟ دلار را حواس تان هست؟ طلا را حواس تان هست؟ سکه را حواس تان هست؟ از این ها هم که بگذریم حواس تان به خورد و خوراک روزانههست؟ روزگار مردم را حواس تان هست؟ چکار می کنید حضرات مسئول این روز ها؟ چرا اثری از این که حواس تان به این مسائل باشد در رفتار و حتی سخن تان نمی بینیم؟ در همین خیابان های بیرجند بگردید و قیمت ها را رصد کنید تا ببینید هجوم گرانی به همه چیز چه به روز همه آورده است. گاهی فکر می کنم یا ما در ایران زندگی نمی کنیم یا مسئولان محترم در جایی دیگر زندگی می کنند که دریافت ها مان از اوضاع این همه متفاوت و حتی در اکثر موارد متضاد است. مسئولان از موفقیت ها و جهان گشایی ها می گویند و قطار پیشرفتی که هر لحظه سرعت افزون تر می گیرد و ما پشت دیوار گرانی و تورم، زمین گیر می شویم. آثار روانی ماجرا هم از همه بدتر. داریم ناامید می شویم نه از فردا که از همین امروز. وقتی قیمت ها ساعت می زند، ساعت مان را به کدام افق باید تنظیم کنیم؟ وقتی هزینه درمان جسم را با هزار زحمت فراهم می کنیم چطور برای روان آشفته و استرس فزاینده و اظطراب کشنده، تدبیر کنیم. حق ما این زندگی نیست. قرار ما هم این نبود. ما یک زندگی خوب را از خودمان طلبکاریم. ما کم نگذاشته ایم پای کار انقلاب. از اول بودیم، الان هم هستیم. شرایط سخت صدای مان را هم که بلند کند، ما را از پای کار انقلاب بلند نمی کند.عهد خون داریم اما نباید مسئولان جوری کار کنند که نتیجه اش بشود این روزگار برای مردم. باید زندگی مردم آباد باشد تا به آخرتی آباد برسند. اصلا وظیفه حاکمیت ساختن همین دنیای مردم است. تمش مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 79 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 18:22

سوءظن را امروز روا نمی دانم مگر در باره کسی که سوء رفتارش آشکار باشد. متهم سازی را ناسزا می دانم مگر آن که گناه مشخص شده باشد. اصلا درست نیست این بی کنتور حرف زدن ها و تهمت ها را سیاهه کردن ها. هم خود ما را روسیاه می کند و هم وقتی زمستان توهم و غبار رفت، روسیاهی به کسانی می ماند که نقش زغال را بازی کردند. این نگاه را هم رهین راهنمایی حضرت امام هادی(ع) می دانم که انسانِ همیشه را به تامل در گفتار و حتی پندار می خواند به این صراحتِ صادقانه که؛" اذا کان زَمانٌ العَدْلُ فیه اَغْلَبُ مِنَ الجَوْرِ فَحَرامٌ اَنْ تَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءاً حتی یعْلَمَ ذلک منه، و اذا کان زمانٌ الجَوْرُ اَغْلَبُ فیه من العدل فلیس لِاَحَدٍ اَنْ یظُنَّ بِاَحَدٍ خیراً مالم یعْلَمْ ذلِکَ مِنْهُ؛ هر گاه در زمانه‌ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آنکه (آدمی) بدی از کسی ببیند. و هر گاه در زمانی ظلم بیش از عدل باشد، نباید به کسی خوش‌بین باشد، مگر اینکه به نیکی او یقین کند." امروز، روزِ اول است. عدل بیش از ظلم جریان دارد پس نگاه به سوء بازکردن خود ظلمی آشکار است. برهم زدن نظم زندگی و آرامش مردم گناهی است که هم جنبه حق الله دارد هم حق الناس. مراقبت کنیم زبان و قلم را از توسعه شایعات. کلمات را به تقوا غنی سازی کنیم تا استغنای روحی جامعه آسیب نبیند. تا یقین به خطای کسی نداریم، کلمات را به خط نکنیم برای خط کشیدن بر آبروی مردم. حق الناس است و چون خداوند به پرهیز از آن فرمان داده است ذیل حقوق الله هم تعریف می شود. خداوند هم بر آبروی انسان غیرت می ورزد. چه میدان حرف و حدیث در فضای مجازی باشد یا فضای حقیقی فرق نمی کند. همه جا باید مراقب زبان خود بود. فقط در زمانی مجاز به سوء ظن هستیم که -خدای نکر مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 84 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 22:58

آدم وقتی کت وشلوار نو بپوشد، حاضر نیست هرجا بنشیند، چه رسد به مزبله و جاهای کثیف. با جامه ای نو چنان دچار نوشخصیتی می شود که رفتارهای کهنه را وامی نهد تا رفتارش در قاعده نوشوندگی لباسش، تازه شود. حالا اگر همراه جامه، جانش هم نو شود به کرامتی انسانی و اخلاقی، بی گمان در چنین جایگاهی بیش از پیش مراقب رفتارش خواهد بود. روی دیگر سکه تشخص، بی شخصیتی است. به کهنه پوشی می ماند که هرجایی می نشیند و دیگر تمیزی دست هم باعث نمی شود که زباله های مزبله را جابه جا نکند. همتی برای نیک اندیشی و کرامت اخلاقی هم در وجودش یافت نمی شود که بخواهد سازه های شخصیتی اش را نظم دهد. کسانی که به خرابه نشینی عادت می کنند، زحمت فکرکردن به زیستن در سرای زیبا به خود نمی دهند، چه رسد که تصویری از برج در ذهن بسازند و برای تصدیقش از جا برخیزند. در رویارویی با این افراد باید هوشیاری را با ضریب صدچندان به کار گرفت تا از خویش مراقبت کرد. دلیل این تأکید هم آشکار است؛ کسی که نه تنها آرزو ندارد و امیدش را هم دفن کرده است، می تواند آرزوهای دیگران را هم خراب کند. فردی که برای خود شأنی قائل نیست، در محل نشستن و شیوه برخاستن توجه نمی کند، می تواند خطرناک باشد. این را امام هادی(ع) با این بیان به ما تذکر می دهند که: «مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفسُهُ فـَلا تَأمَنْ شَـرَّهُ»؛ «هرکس قدر خودش را نداند (و در نظر خودش بى مقدار باشد) از شرش ایمن مباش.» به واقع چگونه می شود به خیر کسی امید بست که برای خویش شأنی و منزلتی قائل نیست؟! شاید یکی از دلایل تأکید آموزه های دینی و فرهنگ ملی ما بر توجه دادن افراد به شأن و شخصیتشان، علاوه بر کارکرد فردی، کارکرد اجتماعی موضوع باشد. واقعیت این است که جامعه سرفراز از آدم هایی شکل می گیرد که فرازمن مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 22:58

امام هادی(ع) به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود، فرمودند: "از این کار خودداری کن؛ زیرا تملّق بسیار، بدگمانی به بار می‌آورد هنگامی که در نزد برادر مومنت مورد اعتماد و وثوق هستی، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان بده."تاسی به این رهنمود، یکی از ضروریات اولویت ‌دار امروز ماست. بسیارند کسانی که چنان به تملق زبان باز می‌کنند که جز "خاک" چاره‌ای برای آن نمی‌توان یافت. خاک باید پاشید به صورت شان که پیامبر حکیم(ص) چنین فرموده است. اما ما انگار این روایت را نخوانده‌ایم که گاه متملقان میدان‌دار می‌شوند و تند گویان تریبون دار. انگار هرکس زبان نرم‌تری داشته باشد، دست گرمتری خواهد داشت برای یاری کشور حال آنکه چنین نیست. متملقان با وزش اندک نسیمی می‌افسرند، افسران میدان – اما - کسانی هستند که به جا نقد می‌کنند و به جا صراحت دارند و هرگز از مدار صداقت بیرون نمی‌روند. این روایت امام هادی(ع) را به تامل باید خواند. من در این وادی سیر می‌کردم که به خبری متفاوت رسیدم اما در پایان به این نتیجه رسیدم که ذیل همین مفهوم تملق می‌توان آن را خواند؛ "ظریف در تخیلات سِیر می‌کند / در برجام، شمشیر داموکلوس تحریم بر گردن ایران حفظ شده؛ هزینه‌های پرداختی ایران مافوق تصور است / گفته بودم از برجام چیزی بیش از خلع توانمندی ایران نصیب مان نمی‌شود / آقایان چه شور و شوقی برای اثبات ضرورت پیشبردت مذاکرات داشتند / به من می‌گفتند حرف‌های دلواپسان را می‌زنی / تصویب لوایح FATF، مسیرهای انتقال ارز به داخل را مسدود می‌کند، بهای دلار را هم بالا می‌برد" / و.... ده‌ها جمله و کلید واژه دیگر را در مخالفت با برجام و FATF می‌توان یافت که به همین صراحت، بیان می‌شود.اگر بدون نام بردن از گوینده جلوی مخاطب بگذارند یاد فلا مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 22:58